هوش مصنوعی: شاعر در این متن از دردها و غم‌های دل سخن می‌گوید و تلاش می‌کند تا با سکوت و تحمل، از بیان شکوه و ناراحتی خودداری کند. او از تلاش‌های بی‌ثمر برای التیام دردها و مواجهه با غم‌های آشنا می‌گوید و در نهایت به بی‌خودی و مستی ناشی از درد اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عرفانی و احساسی است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، اشاره به مفاهیمی مانند درد، غم و بی‌خودی نیاز به بلوغ فکری و عاطفی دارد.

غزل شمارهٔ ۴۲۱

صد مُهر می نهم به لب گفت و گوی دل
تا گَرد غم به شِکوه نجنبد ز روی دل

دامن به سلسبیل نیالاید آن که او
در چشمه سار درد کند شست و شوی دل

بگداختیم مرهم و الماس ریختیم
آن بر مراد راحت و این در گلوی دل

با صد غم آشناست دلم، دست ازو بدار
ترسم غمی عنان تو گیرد به بوی دل

تا چند عمر در غم و اندیشه بگذرد
برداشتیم دست غم از زیر و روی دل

عرفی به یک دو جرعه خون، بیخودی نمود
هرگز نخورده بود شراب سبوی دل
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۲۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۲۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.