هوش مصنوعی: یکی از حاضران فردی را با ویژگی‌های ظاهری خاص توصیف می‌کند و ادعا می‌کند که این نشانه‌ها حاکی از شخصیت فاسد اوست. دمنه در پاسخ استدلال می‌کند که اگر این نشانه‌ها مبنای قضاوت باشند، دیگر نیازی به پاداش یا مجازات نخواهد بود، زیرا افراد کنترلی بر این ویژگی‌ها ندارند. قاضی پس از شنیدن این پاسخ، دستور زندانی کردن دمنه را صادر می‌کند.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم فلسفی و اخلاقی پیچیده‌ای است که درک آن‌ها به بلوغ فکری نیاز دارد. همچنین، بحث‌های مربوط به قضاوت و عدالت ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامفهوم یا سنگین باشد.

بخش ۱۱

یکی از حاضران گفت:سزاوارتر کسی که چگونگی مکر او از عوام نباید پرسید، و خبث ضمیر او بر خواص مشتبه نگردد، این بدبختست که علامات کژی سیرت در زشتی صورت او دیده می‌شود. قاضی پرسید که: آن علامت چیست؟ تقریر باید کردن، که همه کس آن را نتواند شناخت. گفت: علما گویند که «هرگشاده ابرو، که چشم راست او از چپ خردتر باشد با اختلاج دای»،و بینی او بجانب راست میل دارد، و در هر منبتی از اندام او سه موی روید، و نظر او همیشه سوی زمین افتد، ذات ناپاک او مجمع فساد و مکر و منبع فجور و غدر باشد. »و این علامات در وی موجود است.
دمنه گفت: د راحکام خلایق گمان میل و مداهنت توان داشت، و حکم ایزدی عین صواب است و دران سهو و زلت و خطا و غفلت صورت نبندد. و اگر این علامات که یاد کردی معین عدل و دلیل صدق می‌تواند بود و، بدان حق را از باطل جدا می‌توان کرد، پس جهانیان در همه معانی از حجت فارغ آمدند، و بیش هیچ کس را نه بر نیکوکاری محمدت واجب آید و نه بر بدکرداری عقوبت لازم. زیرا که هیچ مخلوق این معانی را از خود دفع نتواند کرد. پس بدین حکم جزای اهل خیر و پاداش اهل شر محو گشت. و اگر من این کار که میگویند بکرده ام، نعوذبالله، این علامات مرا برین داشته باشد، و چون دفع آن در امکان نیاید نشاید که بعقوبت آن ماخوذ گردم، که آنها با من برابر آفریده شده‌اند. و چون ازان احتراز نتوان کرد حکم بدان چگونه واقع گردد؟ و تو باری برهان جهل و تقلید خویش روشن گردانیدی و بکلمه ای نامفهوم نمایش بی وجه و مداخلت نه در هنگام گرفتی.
چون بدمنه براین جمله جواب بداد دیگر حاضران دم درکشیدند و چیزی نگفتند قاضی بفرمود تا او را بزندان بازبردند.
تعداد ابیات: ۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۱۰ - حکایت طبیب حاذقی که چشمش ضعیف شده بود
گوهر بعدی:بخش ۱۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.