هوش مصنوعی: بازرگانی ثروتمند اما خسیس و بداخلاق بود و همسرش زیبا و مهربان داشت. او عاشق همسرش بود، اما همسرش از او دوری می‌کرد. یک شب دزد به خانه آنها وارد شد. همسر بازرگان از ترس دزد، به بازرگان نزدیک شد. بازرگان که از این محبت خوشحال شده بود، به دزد گفت هرچه می‌خواهد بردارد، چون به لطف او همسرش به او مهربانی کرده است.
رده سنی: 16+ این داستان دارای مفاهیم اخلاقی و طنزآمیز است که برای نوجوانان و بزرگسالان قابل درک و جذاب است. همچنین، استفاده از زبان و تمثیل‌های قدیمی ممکن است برای کودکان کم‌سن‌وسال نامفهوم باشد.

بخش ۱۰ - حکایت بازرگان و زن و دزد

بازرگانی بود بسیار مال اما بغایت دشمن روی و گران جان، و زنی داشت روی چون حاصل نیکوکاران وزلف چون نامه گنهکاران.
شوی برو ببلاهای جهان عاشق و او نفور و گریزان. که بهیچ تاویل تمکین نکردی، و ساعتی مثلا بمراد او نزیستی.
و مرد هر روز مفتون تر می‌گشت
ان المعنی طالب لایظفر
تا یک شب دزد در خانه ایشان رفت. بازرگان در خواب بود. زن از دزد بترسید، او را محکم در کنار گرفت. از خواب درآمد و گفت: این چه شفقتست و بکدام وسیلت سزاوارتر این نعمت گشتم؟ چون دزد را بدید آواز داد که: ای شیر مرد مبارک قدم. آنچه خواهی حلال پاک ببر که بیمن تو این زن بر من مهربان شد.
تعداد ابیات: ۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۹
گوهر بعدی:بخش ۱۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.