هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از زیبایی‌های طبیعت و معشوق سخن می‌گوید. او از سیب، ماه نو، باغ و گل‌ها به عنوان نمادهایی برای توصیف معشوق استفاده می‌کند و از عشق و رحمت الهی نیز یاد می‌کند. شاعر از معشوق می‌خواهد که نزد او بنشیند و از ناز و تکبر دست بردارد. در پایان، اوصاف شمس‌الدین تبریز را ستایش می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عرفانی و عاشقانه‌ای است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از نمادها و مفاهیم عمیق نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه دارد.

غزل شمارهٔ ۱۹۱۶

بَرآ بر بام و اکنونْ ماهِ نو بین
دَرآ در باغْ اکنون سیب می‌چین

از آن سیبی که بِشْکافند در روم
رَوَد بویِ خوشَش تا چین و ماچین

بَرآ بر خَرمَنِ سیب و بِکَش پا
زِ سیبِ لَعْل کُن فَرش و نِهالین

اگر سیبَش لَقَب گویم، وَگَر میْ
وَگَر نَرگس، وَگَر گُلْزار و نَسرین

یکی چیز است در وِی، چیست کان نیست
خدا پاینده دارَش، یا رَب آمین

بیا اکنون اگر افسانه خواهی
دَرآ در پیشِ من، چون شمعْ بِنْشین

هَمی تَرسَم که بُگْریزی زِ گوشه
بَرآ بالا، بُرون انداز نَعْلین

به پَهْلویَم نِشین، برچَفْس بر من
رَها کُن ناز و آن خوهایِ پیشین

بیامیز اندکی، ای کانِ رَحْمَت
که تا گردد رُخِ زَردِ تو رَنگین

رَوا باشد وَگَر خود من نگویم
همیشه عِشوه و وَعده‌‌یْ دروغین؟

ازین پاکی تو، لیکِن عاشقان را
پَراکَنده سُخَن‌ها هست آیین

زِهی اوصافِ شَمسُ الدّینِ تبریز
زِهی کَرْ و فَر و امکان و تَمْکین
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۹۱۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۹۱۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.