هوش مصنوعی:
این متن بیانگر لحظهای از عشق و وصال با معشوقه روح است که در آن شاعر از شکستن توبه، رهایی از غم، و تجربه وصال با معشوقه سخن میگوید. او از بوسه بر لعل لب معشوقه، غسل در آب حیات، و قیامت وصال سخن میگوید و از انتظار کشیدن بیفایده انتقاد میکند. در پایان، شاعر به شمس دین تبریز اشاره میکند و او را رهیده از بندها میخواند.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی دارد. همچنین، برخی مفاهیم مانند شکستن توبه و قیامت وصال ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد.
غزل شمارهٔ ۱۹۲۷
وَقت آمد توبه را شِکَستن
وَزْ دامِ هزار توبه جَستن
دستِ دل و جانها گُشادن
دستِ غَم را زِ پَس بِبَستن
معشوقهٔ روح را بِدیدن
لَعْلِ لبِ او به بوسه خَستن
در آبِ حَیاتْ غُسل کردن
در وِیْ تَنِ خویش را بِشُستن
بَرخاست قیامَتِ وصالَش
تا کِی به امیدْ دَرنِشَستن؟
گَر بِسْکُلَد آن نِگار، بِنْگَر
صد پیوست است در آن سُکُستن
مَخْدومی، شَمسِ دینِ تبریز
ای جان تو رَهیدهیی زِ بَستن
وَزْ دامِ هزار توبه جَستن
دستِ دل و جانها گُشادن
دستِ غَم را زِ پَس بِبَستن
معشوقهٔ روح را بِدیدن
لَعْلِ لبِ او به بوسه خَستن
در آبِ حَیاتْ غُسل کردن
در وِیْ تَنِ خویش را بِشُستن
بَرخاست قیامَتِ وصالَش
تا کِی به امیدْ دَرنِشَستن؟
گَر بِسْکُلَد آن نِگار، بِنْگَر
صد پیوست است در آن سُکُستن
مَخْدومی، شَمسِ دینِ تبریز
ای جان تو رَهیدهیی زِ بَستن
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۹۲۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۹۲۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.