هوش مصنوعی: در این متن، شاعر از دوست خود می‌خواهد که عتاب و سرزنش را کنار بگذارد و به جای آن، برای درمان دردهای او چاره‌اندیشی کند. شاعر از دوستش می‌خواهد که از او جدا نشود و او را از بلا و غم نجات دهد. همچنین، شاعر از دوستش می‌خواهد که با شادی، غم را از میان بردارد و در جهانی بی‌وفا، وفاداری پیشه کند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی است که ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. مفاهیمی مانند عتاب، غم، وفاداری و درخواست کمک نیاز به سطحی از بلوغ ذهنی و تجربه‌ی زندگی دارند که معمولاً در نوجوانان و بزرگسالان یافت می‌شود.

غزل شمارهٔ ۱۹۲۸

ای دوست عِتاب را رَها کُن
تَدبیرِ دَوایِ دَردِ ما کُن

ای دوست جُدا مَشو تو از ما
ما را زِ بَلا و غَمْ جُدا کُن

اندیشه چو دُزد در دل اُفتاد
مَستَم کُن و دُزد را فَنا کُن

شادی زِ میانِ غَمْ بَراَنگیز
در عالَمِ‌ بی‌وَفا، وَفا کُن
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۹۲۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۹۲۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.