هوش مصنوعی: نویسنده شرح می‌دهد که پس از بهبود وضعیت دنیوی خود، به گرمابه‌ای رفت که قبلاً به او و همراهانش اجازه ورود نمی‌دادند. این بار، با احترام مواجه شدند و خدمتکاران به آن‌ها خدمت کردند. هنگام خروج، حمامی متوجه شد که آن‌ها همان افرادی هستند که قبلاً رد شده بودند و عذرخواهی کرد. نویسنده این داستان را بیان می‌کند تا نشان دهد که نباید در سختی‌ها ناامید شد، زیرا شرایط می‌تواند تغییر کند.
رده سنی: 14+ متن دارای مفاهیم اخلاقی و اجتماعی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری دارد. همچنین، استفاده از زبان قدیمی و اشاره به مفاهیم دینی ممکن است برای کودکان کم‌سن‌وسال نامفهوم باشد.

بخش ۸۴ - ادامهٔ حکایت گرمابه و گرمابه‌بان

و بعد از آن که حال دنیاوی ما نیک شده بود هر یک لباسی پوشیدیم روزی به در آن گرمابه شدیم که ما را در آن جا نگذاشتند. چون از در دررفتیم گرمابه بان و هرکه آن جا بودند همه برپای خاستند و بایستادند چندان که ما در حمام شدیم و دلاک و قیم درآمدند و خدمت کردند و به وقتی که بیرون آمدیم هر که در مسلخ گرمابه بود همه برپای خاسته بودند و نمی نشستند تا ما جامه پوشیدیم و بیرون آمدیم و در آن میانه حمامی به یاری از آن خود می‌گوید این جوانانند که فلان روز ما ایشان را در حمام نگذاشتیم و گمان بردند که ما زبان ایشان ندانیم من به زبان تازی گفتم که راست می‌گویی ما آنیم که پلاس پاره‌ها در پشت بسته بودیم آن مرد خجل شد و عذرها خواست وا ین هردو حال در مدت بیست روز بود و این فصل بدان آوردم تا مردم بدانند که به شدتی که از روزگار پیش آید نباید نالید و از فضل و رحمت آفریدگار جل جلاله و عم نواله ناامید نباید شد که او تعالی رحیم است.
تعداد ابیات: ۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۸۳ - مشاهد امیرالمؤمنین علی(ع) در بصره
گوهر بعدی:بخش ۸۵ - صفت مد و جزر بصره و جوی های آن
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.