هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه از قاآنی، شاعر ایرانی، بیانگر عشق و شیفتگی بی‌حد شاعر به معشوق است. شاعر از سنگدلی معشوق می‌گوید که با وجود این، عشق او را می‌سوزاند. او سوگند یاد می‌کند که پای معشوق را هزار بار ببوسد و جز در آب و آیینه جمال او را ندیده است. شاعر تأکید می‌کند که عاشق جز رضای معشوق آرزویی ندارد و این عجز او از کبریای معشوق بیشتر است. در پایان، شاعر با اشاره به افتادن از پای، از قدرت خداوند سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عارفانه است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیهات پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۵۵

آن سنگدل که شیشهٔ جانهاست جای او
آتش زند در آب و گل ما هوای او

سوگند خورده‌ام که ببوسم هزار بار
هرجا رسیده است به یکبار پای او

جز کاندر آب و آیینه دیدم جمال وی
بر هیچ کس نظر نگشودم به جای او

عاشق که آرزو نکند جز رضای دوست
این عجز او بتر بود ازکبریای او

گر مدعی نبود ز خود خواهشی نداشت
او را چه کار تا طلبد مدعای او

گر زیرکی بهل که همین عین آرزوست
کز دوست آرزو بکند جز رضای او

قاآنی ار ز پای فتادست عیب نیست
نیکو قویست دست توانا خدای او
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.