هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عارفانه، با استفاده از تصاویر زیبا و استعاره‌های غنی، به بیان احساسات شاعر نسبت به معشوق و درد هجران می‌پردازد. شاعر معشوق را به اختران و ماه تشبیه می‌کند و خود را در برابر او کوچک می‌شمرد. همچنین از طولانی‌شدن شب یلدا و کوتاهی زلف دوست شکایت می‌کند و در نهایت از درد هجران و زخم‌های عشق می‌نالد.
رده سنی: 15+ متن دارای مضامین عاشقانه و عارفانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و عاطفی دارد. همچنین استفاده از استعاره‌ها و کنایه‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد.

غزل شمارهٔ ۷۰

دلبران اخترند و تو ماهی
نیکوان لشکرند و تو شاهی

چندگویی دلت چگونه بود
تو درون دلی خود آگاهی

بس درازستی ای شب یلدا
لیک با زلف دوست کوتاهی

اول از دشمنان برآورگرد
آخر از دوستان چه می‌خواهی

ماه نو خوانمت از آنکه به حسن
می‌فزایی همی نیمکاهی

یوسف ار با تو لاف حسن زند
گو تو هرچند صاحب جاهی

لیک من چاه بر زنخ دارم
کف به زیر زنخ تو در چاهی

لاف طاقت مزن دلاکه ترا
شیر پنداشتیم و روباهی

گفتی از طاقتم چوکوه گرن
چون بدیدم سبک‌تر ازکاهی

پنجه با باد کمترک می‌زن
ای که از ضعف کمتر ازکاهی

چونی از هجر دوست قاآنی
تن پر از زخم و دل پر از آهی
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.