هوش مصنوعی:
این متن شعری عرفانی است که در آن شاعر از عشق و رنجهای عاشقانه سخن میگوید. او از جدایی و درد دل خود میگوید و از اشکهایش به عنوان گواهی بر صداقت احساساتش یاد میکند. شاعر همچنین به نقشهای عاشقانه و رنگهای نمادین مانند زعفران اشاره میکند و در نهایت خود را غلام زیرکان میخواند.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از نمادها و استعارههای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربهی ادبی دارد.
غزل شمارهٔ ۱۹۴۱
مُهرهیی از جان رُبودَم بیدَهان و بیدَهان
گَر رَقیبِ او بِدانَد، گو بِدان و گو بِدان
سِرِّ او را نَقْش کردم، نَقْش کردم، نَقْش کرد
هر کِه خواهد گو بِخوان و گو بِخوان و گو بِخوان
پیش مُنْکِر میشُدم من نیستم، من نیستم
هستم اکنون در میان و در میان و در میان
گَر تو گویی کو دُرُستی؟ کو دُرُستی؟ کو گُواه؟
در شِکَستِ من بیان و صد بیان و صد بیان
اشکِ چَشمَم بَسْ گُواه و بَسْ گُواه و بَسْ گُواه
رَنگِ رویَم، بَسْ نشان و بَسْ نشان و بَسْ نشان
نَک نشانِ لاله رویی، لاله رویی، لالهیی
بر رُخِ من زَعفَران و زَعفَران و زَعفَران
جُز صَلاحُ الدّین نداند این سُخَن را، این سُخَن
من غُلامِ زیرکان و زیرکان و زیرکان
گَر رَقیبِ او بِدانَد، گو بِدان و گو بِدان
سِرِّ او را نَقْش کردم، نَقْش کردم، نَقْش کرد
هر کِه خواهد گو بِخوان و گو بِخوان و گو بِخوان
پیش مُنْکِر میشُدم من نیستم، من نیستم
هستم اکنون در میان و در میان و در میان
گَر تو گویی کو دُرُستی؟ کو دُرُستی؟ کو گُواه؟
در شِکَستِ من بیان و صد بیان و صد بیان
اشکِ چَشمَم بَسْ گُواه و بَسْ گُواه و بَسْ گُواه
رَنگِ رویَم، بَسْ نشان و بَسْ نشان و بَسْ نشان
نَک نشانِ لاله رویی، لاله رویی، لالهیی
بر رُخِ من زَعفَران و زَعفَران و زَعفَران
جُز صَلاحُ الدّین نداند این سُخَن را، این سُخَن
من غُلامِ زیرکان و زیرکان و زیرکان
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۹۴۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۹۴۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.