هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از عشق و اشتیاق خود به معشوق میگوید و از رنجها و دشواریهای این راه با افتخار یاد میکند. او با وجود تشنگی و درد، به سوی معشوق میشتابد و عشق را با تمام وجود میپذیرد. شاعر از فروختن داغ و گریه و سنجیدن آب و آتش سخن میگوید، که نشاندهندهی عمق احساسات و ایثار اوست. در نهایت، او آرزوی زخمهای معشوق را ندارد، اما همواره به بوسیدن دست و بازوی معشوق مشغول است.
رده سنی:
16+
این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن به بلوغ فکری و تجربهی احساسی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
غزل شمارهٔ ۴۲۴
همت ای یاران که در دفع هوس رو می کنم
بر لب کوثر به داغ تشنگی خو می کنم
آب حیوانم ز دنبال آید از ظلمت برون
من بر او خندان به سوی تشنگی رو می کنم
دل به وصل و من به بوی وصل نامحرم خوشم
او گل و من خاک گلخن از ادب بو می کنم
باز دل را می فشارم در کف عشق صنم
خون اسلامش چکان از هر سر مو می کنم
می فروشم داغ و نقد گریه می گیرم ز خلق
می ستانم آب و آتش در ترازو می کنم
آرزوی زخم جورش نیست عرفی حد من
لیک دایم مشق بوس دست و بازو می کنم
بر لب کوثر به داغ تشنگی خو می کنم
آب حیوانم ز دنبال آید از ظلمت برون
من بر او خندان به سوی تشنگی رو می کنم
دل به وصل و من به بوی وصل نامحرم خوشم
او گل و من خاک گلخن از ادب بو می کنم
باز دل را می فشارم در کف عشق صنم
خون اسلامش چکان از هر سر مو می کنم
می فروشم داغ و نقد گریه می گیرم ز خلق
می ستانم آب و آتش در ترازو می کنم
آرزوی زخم جورش نیست عرفی حد من
لیک دایم مشق بوس دست و بازو می کنم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۲۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۲۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.