هوش مصنوعی: شاعر در این متن از ناتوانی خود در نوشیدن بادهٔ عشرت و حفظ عصمت سخن می‌گوید. او خود را مست شوق می‌داند که حتی پس از صد سال نیز از جوشش عشق بازنمی‌ایستد. همچنین، از ناتوانی در تحمل درد و رنج و تلاش برای رسیدن به مقصود سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عرفانی و شوریدگی عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربهٔ زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌هایی مانند بادهٔ عشرت و عصمت ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامفهوم باشد.

غزل شمارهٔ ۴۳۶

منم کز بادهٔ عشرت خروشیدن نمی دانم
به دست من مده این می که نوشیدن نمی دانم

طبیبا از دوا بر قامت دیوانه خوی من
مبر پیراهن عصمت که پوشیندن نمی دانم

من آن مست می شوقم که گر صد سال شوق او
نماید آتش و من نیز جوشیدن نمی دانم

به ریش تازه گی از مرهم آسیب نمک ساید
نهی ز الماس و حیرت خروشیند نمی دانم

به صد امید با کوشیدنم در مدعا، عرفی
ز استغنا مدان، با قید کوشیدن نمی دانم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۳۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۳۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.