۲۹۱ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۴۴۵

قدح دمید لبالب، خراب گو شده باشم
اگر هلاک شوم در شراب گو شده باشم

به بزم عیش روم، تا به کی مصیبت شیون
خراب نغمهٔ چنگ و رباب گو شده باشم

نه خنده ای و نه نگاهی، تو را ازین چه تفاوت
شکنجه خوار دو صد پیچ و تاب گو شده باشم

غبار کوچهٔ عشقم ز دامنم چه فشانی
عبیر پیراهن آفتاب گو شده باشم

چه شد که اهل ثوابم رهم دهند به دوزخ
شریک لذت اهل عذاب گو شده باشم

ز جرم عشق ار کنند سوال روز قیامت
به صد کتاب سخن جواب گو شده باشم

نظر به دزد و مکن منعم از مشاهده، عرفی
خراب گو شده باشی، کباب گو شده باشم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۴۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۴۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.