هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از رنجها و ناکامیهای زندگی خود میگوید. او احساس میکند که بدون بهرهبرداری از زیباییهای دنیا و بدون دستیابی به خواستههایش، در حال ترک این جهان است. او از تلاشهای بیثمر، عشقهای نافرجام و سردرگمیهای روحی خود سخن میگوید و در نهایت با حسرت و اندوه، زندگی را وداع میگوید.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای سنین پایینتر دشوار است. همچنین، بیان احساسات اندوهبار و نگاه انتقادی به زندگی ممکن است برای مخاطبان جوانتر سنگین باشد.
غزل شمارهٔ ۴۴۸
گلی ناچیده بویی ناکشیده زین چمن رفتم
به تلخی رفتم اینک در میان این سخن رفتم
به دنیا نیست بازاری مرا، این سودم از وی بس
که عریان آمدم، اکنون چو رفتم بی کفن رفتم
نه کوشش های فرهادی، نه سودای زلیخایی
ازین هنگامه آخر شرمسار مرد و زن رفتم
نه یا رب را جوابی آمده نی یا صنم، عرفی
ز دیر و کعبه حیران تا در بیت الحزن رفتم
به تلخی رفتم اینک در میان این سخن رفتم
به دنیا نیست بازاری مرا، این سودم از وی بس
که عریان آمدم، اکنون چو رفتم بی کفن رفتم
نه کوشش های فرهادی، نه سودای زلیخایی
ازین هنگامه آخر شرمسار مرد و زن رفتم
نه یا رب را جوابی آمده نی یا صنم، عرفی
ز دیر و کعبه حیران تا در بیت الحزن رفتم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۴۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۴۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.