هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عمری که در شعر و عشق سپری کرده و باخته سخن می‌گوید. او از عطش درونی، رنج‌ها و مصیبت‌های زندگی و از دست دادن هنر و گنجینه‌های معنوی خود می‌نالد. شعر پر از تصاویر نمادین مانند ساقی عشق، طوطی گرسنه و گنج‌های از دست رفته است.
رده سنی: 18+ مفاهیم عمیق عرفانی، عشقی و وجودی در شعر نیاز به درک و تجربه‌ی زندگی دارد که معمولاً در سنین بالاتر قابل درک است. همچنین استفاده از نمادها و استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۴۵۱

عمر در شعر به سر کرده و در باخته ام
عمر در باخته را بار دگر باخته ام

ساقی مصطبهٔ عشقم و می ریخته ام
طایر باغچهٔ قدسم و پر باخته ام

العطش می زند از تشنه لبی هر مویم
که قدح های پر از خون جگر باخته ام

شاید ار تلخ کشم ناله ز حرمان سخن
طوطی گرسنه ام تنگ شکر باخته ام

رصد شرع هنر چون نشود محو که من
شش هزار آیت احکام هنر باخته ام

گفته گر شد ز کفم، شکر که ناگفته به جاست
از دو صد گنج یکی مشت گهر باخته ام

صد مصیبت کده در هر سخنم مدغم بود
گریه و ناله پس شام و سحر باخته ام
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۵۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۵۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.