۳۵۰ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۴۵۲

ما لذت فقریم، سخا را نشناسیم
ناسوری زخمیم، شفا را نشناسیم

ما طایر قدسیم، سراسیمه در این دهر
کیفیت این آب و هوا را نشناسیم

مهر لب ما بشکند آشوب بهاران
ما باغ ملولیم نوا را نشناسیم

مستیم و نداریم دل عافیت اندیش
ما کشمکش روز جزا را نشناسیم

در معرکهٔ ریب و ریا عمر به سر شد
زان چهره شناسیم وفا را نشناسیم

در راه وفا کوشش و نازان سوی مستی
تا سر نرود جنبش پا را نشناسیم

یک نالهٔ آشفته فروشیم به صد کام
آرایش بازار دعا را نشناسیم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۵۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۵۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.