هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از رنجها و تلخیهای عاشقانه و جدایی میگوید. او از درد فراق، ناامیدی و رازداری سخن میراند و با زبانی نمادین، احساسات خود را بیان میکند. در نهایت، اشاره میکند که در این مسیر عاشقانه، رازهای ناگفته بسیاری وجود دارد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و احساسی است که درک آنها به بلوغ فکری و عاطفی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
غزل شمارهٔ ۴۹۳
زین بزم نه این بار بر آشفتم و رفتم
کی بود که تلخی ز تو نشنفتم و رفتم
دارد اثر سودهٔ الماس به چشمم
گردی که ز مژگان ز درت رُفتم و رفتم
ای هم نفسان رفتن از این غمکده کم نیست
پژمرده مباشید که بشکفتم و رفتم
امید که در نامهٔ من ثبت نباشد
این راز که از غیر تو بنهفتم و رفتم
ناصح مفشان بر جگرم نیش و همان گیر
این هرزه به جان از تو پذیرفتم و رفتم
این تلخی جان دادن از آن غمزه ببینید
ای اهل سلامت سخنی گفتم و رفتم
عرفی در ناسفته در این بحر بسی هست
انگار که صد درج گهر سفتم و رفتم
کی بود که تلخی ز تو نشنفتم و رفتم
دارد اثر سودهٔ الماس به چشمم
گردی که ز مژگان ز درت رُفتم و رفتم
ای هم نفسان رفتن از این غمکده کم نیست
پژمرده مباشید که بشکفتم و رفتم
امید که در نامهٔ من ثبت نباشد
این راز که از غیر تو بنهفتم و رفتم
ناصح مفشان بر جگرم نیش و همان گیر
این هرزه به جان از تو پذیرفتم و رفتم
این تلخی جان دادن از آن غمزه ببینید
ای اهل سلامت سخنی گفتم و رفتم
عرفی در ناسفته در این بحر بسی هست
انگار که صد درج گهر سفتم و رفتم
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۹۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۹۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.