هوش مصنوعی: این شعر از عرفی شیرازی بیانگر احساسات عمیق و متناقض عاشقانه است. شاعر از مستی عشق، درد فراق، گریه‌های پنهان، و وفاداری بی‌پاداش سخن می‌گوید. او از دوست و دشمنی که هر دو از عیوبش آگاهند می‌نالد، اما با وجود همه رنج‌ها، عشق را انتخاب می‌کند. در پایان، شاعر با اشاره به نامه‌ای حسرت‌بار، احساسات خود را به تصویر می‌کشد.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عرفانی و عاشقانه پیچیده است که درک آن به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک نیاز دارد. همچنین، برخی از مضامین مانند رنج عشق و تناقضات احساسی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۴۹۶

خوش آن مستی که باشد دوست پند آموز و دشمن هم
ملامت ذره وار از در درون آید، از روزن هم

هجوم گریه لختی داد بیرون از دل گرمم
که جوی دیده آتش خیز شد، دریای دامن هم

شود گل خار ره، گر همره صدقی و گر بی او
قدم بر گل نهی، مرهم به بر همراه و سوزن هم

وفا از سنگ دل یاران نهان بایست، اما من
نپوشیدم که عیبم دوست می دانست و دشمن هم

مکن اهمال در مکتوب عرفی بردن ای قاصد
ولی بنشین که حسرت نامه ای انشا کنم من هم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۹۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۹۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.