هوش مصنوعی:
این متن عرفانی به رابطه انسان با خدا و وحدت وجود میپردازد. شاعر بیان میکند که همه چیز از خدا جدا نیست و در نهایت به او بازمیگردد. عشق به خدا و رسیدن به حقیقت از طریق عشق، از مضامین اصلی این شعر است. همچنین، اشارهای به نقش آینهی وجود انسان در نشان دادن نور خداوند دارد و تأکید میکند که درمان دردها در خود انسان نهفته است.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در این متن برای درک و تجزیه و تحلیل، به بلوغ فکری و آشنایی با مباحث عرفانی نیاز دارد. نوجوانان و بزرگسالان با پیشینهی ادبی یا علاقهمند به فلسفه و عرفان بهتر میتوانند با این متن ارتباط برقرار کنند.
غزل شمارهٔ ۲۱
موج و دریا آب بادش نزد ما
لاجرم باشد حجاب ما ز ما
ما ز ما جوید چو ما با ما بُود
هر که او با بحر ما شد آشنا
هر چه باشد در حدوث و در قدم
از خدا هرگز نمی باشد جدا
در عدم خوش خوش حضوری یافتیم
در فنا داریم جاویدان بقا
نور روی او است در عالم عیان
بنگر این آئینهٔ نور خدا
جامع مجموع اسمای اله
مینماید صورت و معنی به ما
درد اگر داری دوا از خود بجو
زانکه درد تو بود عین دوا
عقل اگر خواهی برو جای دگر
عشق اگر خواهی درآ در بزم ما
چون نوا از نعمت الله می برند
نعمتالله کی بماند بینوا
لاجرم باشد حجاب ما ز ما
ما ز ما جوید چو ما با ما بُود
هر که او با بحر ما شد آشنا
هر چه باشد در حدوث و در قدم
از خدا هرگز نمی باشد جدا
در عدم خوش خوش حضوری یافتیم
در فنا داریم جاویدان بقا
نور روی او است در عالم عیان
بنگر این آئینهٔ نور خدا
جامع مجموع اسمای اله
مینماید صورت و معنی به ما
درد اگر داری دوا از خود بجو
زانکه درد تو بود عین دوا
عقل اگر خواهی برو جای دگر
عشق اگر خواهی درآ در بزم ما
چون نوا از نعمت الله می برند
نعمتالله کی بماند بینوا
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.