هوش مصنوعی: متن بالا یک شعر عرفانی و صوفیانه است که در آن شاعر از رابطه‌ی خاص خود با یار (معشوق یا خدا) سخن می‌گوید. او از مخاطب می‌خواهد که اگر واقعاً یار اوست، بار مسئولیت این رابطه را بپذیرد و به دنبال مادیات نباشد. شاعر تأکید می‌کند که آنها کاری با دیگران ندارند و دیگران نیز کاری با آنها ندارند. او از مخاطب می‌خواهد که به جای گرفتار شدن در خواب و خیال، به حقیقت بیدار چشمان او نگاه کند و اگر رند و مست است، می‌تواند از این رابطه بهره‌مند شود. در پایان، شاعر اشاره می‌کند که هر کسی سزاوار این رابطه نیست و تنها افراد خاصی مانند سید او (احتمالاً اشاره به مرشد یا پیامبر) سزاوار این رابطه هستند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای کودکان و نوجوانان کم‌سال دشوار است. همچنین، برخی از اصطلاحات مانند 'رند مست' و 'خمار' ممکن است نیاز به توضیح داشته باشند.

غزل شمارهٔ ۴۶

مرا گفت یاری که ای یار ما
اگر یار مائی بکش بار ما

برو مایه و سود دکان بمان
گرت هست سودای بازار ما

بیا قول مستانهٔ ما شنو
بخوان از سر ذوق گفتار ما

نداریم ما کار با کار کس
ندارد کسی کار با کار ما

چه بندی تو نقش خیالی به خواب
نظر کن درین چشم بیدار ما

اگر رند مست و حریف خوشی
بیابی مرادی ز خمار ما

سزاوار ما نیست هر بنده ای
بود سید ما سزاوار ما
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.