هوش مصنوعی:
این متن عرفانی و عاشقانه از زبان شخصی رند و سرمست بیان میشود که عشق و فداکاری در راه معشوق را ستایش میکند. او از فروختن جان در بازار عشق، بیاعتباری دنیا و منصبهای آن، و یگانگی حقیقت در عالم سخن میگوید. همچنین، از ساقی و رندان به عنوان همراهان خود یاد میکند.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه موجود در متن ممکن است برای مخاطبان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی اشارات به مفاهیم مانند 'رند سرمست' و 'خمّار' ممکن است نیاز به بلوغ فکری برای درک صحیح داشته باشد.
غزل شمارهٔ ۴۷
از کرم بنواخت ما را یار ما
لاجرم بالا گرفته کار ما
جان فروشانیم در بازار عشق
تن چه باشد در سر بازار ما
آب چشم ما به هر سو می رود
باز می گوید روان اسرار ما
منصب عالی اگر خواهی بیا
خاک ره شو بر در خمّار ما
از حباب و موج دریا آب جو
تا بیابی این همه آثار ما
جز یکی در هر دو عالم هست نیست
کس نکرد انکار بر اقرار ما
رند سرمستیم و با ساقی حریف
نعمت الله سید و سردار ما
لاجرم بالا گرفته کار ما
جان فروشانیم در بازار عشق
تن چه باشد در سر بازار ما
آب چشم ما به هر سو می رود
باز می گوید روان اسرار ما
منصب عالی اگر خواهی بیا
خاک ره شو بر در خمّار ما
از حباب و موج دریا آب جو
تا بیابی این همه آثار ما
جز یکی در هر دو عالم هست نیست
کس نکرد انکار بر اقرار ما
رند سرمستیم و با ساقی حریف
نعمت الله سید و سردار ما
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.