۳۰۱ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۵۴

بحر در جوش است و رو دارد به ما
گوهر دریا همی بارد به ما

گنج اسما حضرت سلطان عشق
یک به یک مجموع بشمارد به ما

ما امینیم و امانت آن اوست
هر چه او بسپرد بسپارد به ما

کشت ما از خشکسالی ایمنست
رحمتش پیوسته می بارد به ما

باز یارم میل یاری می کند
تخم نیکی نیک می کارد به ما

دارم امیدی که لطفش از کرم
مائی ما هیچ نگذارد به ما

خاطر موری ز ما آزرده نیست
سید ما کی بیازارد به ما
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.