۴۴۷ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۹۸۰

یارکان رَقصی کنید اَنْدَر غَمَم خوش‌تَر ازین
کُرّهٔ عشقَم رَمید و نی لِگامَسْتَم، نه زین

پیشِ رویِ ماهِ ما مَستانه یک رَقصی کنید
مُطربا بَهرِ خدا بر دَف بِزَن ضَربِ حَزین

رَقص کُن در عشقِ جانَم، ای حَریفِ مِهْربان
مُطربا دَف را بِکوب و نیست بَختَت غیر ازین

آن دَفِ خوبِ تو این جا هست مَقْبول و صَواب
مُطربا دَف را بِزَن، بس مَر تو را طاعَت همین

مُطربا این دَف برایِ عشقِ شاهِ دِلْبَر است
مَفْخَرِ تبریز، جانِ جانِ جان‌ها شَمسِ دین

مُطربا گفتی تو نامِ شَمسِ دین و شَمسِ دین
دَررُبودی از سَرَم یک بارگی تو عقل و دین

چون که گفتی شَمسِ دین، زِنْهار تو فارغ مَشو
کُفر باشد در طَلَب، گَر زان که گویی غیرِ این

مُطربا گشتی مَلول از گفتِ من، از گفتِ من
هم چُنان خواهی، مَکُن تو هم چُنین و هم چُنین
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۹۷۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۹۸۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.