هوش مصنوعی: این شعر عرفانی از نعمت الله ولی، به جستجوی معشوق حقیقی و وحدت وجود می‌پردازد. شاعر از عشق الهی، فنا در معشوق، و درمان دردهای روحی از طریق این عشق سخن می‌گوید. همچنین به مفاهیمی مانند وحدت، بقا، و مستی معنوی در خرابات اشاره دارد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین استفاده از استعاره‌هایی مانند 'مستی' و 'خرابات' ممکن است نیاز به توضیح برای مخاطبان جوان‌تر داشته باشد.

غزل شمارهٔ ۶۷

گر بیابی آشنای بحر ما
باز پرس احوال ما از آشنا

عین ما جوئی به عین ما بجو
جز به عین ما نیابی عین ما

هر که او در عشق او فانی شود
از حیات عشق او یابد دوا

دردمندی کو بود همدرد ما
هم ز دُرد درد دل یابد دوا

نقش می بندم خیالش در نظر
گشته روشن چشمم از نور بقا

در خرابات مغان مست و خراب
باده می نوشیم دایم بی ریا

نعمت الله را نهایت هست نیست
کی بود بی ابتدا را انتها
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.