۲۷۷ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۰۲

صورت و معنی ما آب و حباب
خود که دارد این چنین جام و شراب

ما ز دریائیم و دریا عین ماست
می نماید موج ما ، ما را حجاب

جز یکی در هر دو عالم هست نیست
ور تو گوئی هست می بینی به خواب

بسته روبندی ز نور روی خود
آفتابست او و لیکن با نقاب

جامی از می پر ز می بستان بنوش
تا ببینی خوش حباب پر ز آب

ساقی ار بخشد تو را خمخانه ای
شادی او نوش می کن بی حساب

در خرابات مغان دامنکشان
نعمت الله می رود مست و خراب
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۰۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۰۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.