هوش مصنوعی: شاعر در این متن از تجربه‌ای عرفانی و مستانه سخن می‌گوید که در خواب دید و پس از بیداری، آن را در خیال خود نگه داشت. او به دنبال حقیقتی است که در خواب بی‌حجاب دیده و اکنون در جستجوی آن است. متن پر از تصاویر شاعرانه و عرفانی است که حالتی از مستی و عشق را توصیف می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عرفانی و شاعرانه پیچیده است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، اشاره‌هایی به مستی و حالات روحانی مرتبط با آن دارد که برای مخاطبان بالغ مناسب‌تر است.

غزل شمارهٔ ۱۰۴

ساقئی دیدیم مستانه به خواب
جام می بخشید ما را بی حساب

چون شدم بیدار من بودم نه او
آنکه در خوابش بدیدم بی حجاب

بسته ام نقش خیالش در نظر
آفتابی رو نموده مه نقاب

در خیال خواب باشد روز و شب
هر که بیند این چینین خوابی به خواب

غیر ما در بحر ما از ما مجو
گفتمت والله اعلم بالصواب

عین ما ، می بین به عین ما چو ما
بر کف ما خوش حبابی پر ز آب

در خرابات مغان موجود نیست
همچو سید عاشقی مست و خراب
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۰۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۰۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.