هوش مصنوعی: این متن عرفانی و عاشقانه، به زیبایی‌های معشوق و تأثیر نور وجود او بر بیننده می‌پردازد. شاعر از مستی و ذوق عشق سخن می‌گوید و عاشق و معشوق را یکی می‌داند. همچنین، اشاره‌ای به بحر بیکران وجود و گفتار مستانه دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عرفانی و استعاره‌های عمیق موجود در متن ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی اشارات به مستی و عشق نیازمند بلوغ فکری است.

غزل شمارهٔ ۱۴۰

دیده تا نور جمالش دیده است
در نظر ما را چو نور دیده است

چشم مردم روشن است از نور او
خوش بود چشمی که او را دیده است

ساقی ما مست و جا م می به دست
گرد رندان یک به یک گردیده است

بلبل سرمست می‌ نالد به ذوق
تا گلی از گلستانش چیده است

عاشق و معشوق عشق است ای عزیز
هر که سر از غیر او پیچیده است

در نظر مائیم بحر بیکران
ما به ما این دیدهٔ ما دیده است

گفتهٔ مستانهٔ سید شنو
این چنین قولی کسی نشنیده است
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۳۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۴۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.