هوش مصنوعی: شاعر در این متن از تجربه‌ی مستی و عشق در خرابات مغان سخن می‌گوید. او عارفان، عاشقان، زاهدان، و صوفیان را در حالتی از مستی و شیفتگی توصیف می‌کند که همگی تحت تأثیر عشق و باده‌نوشی قرار گرفته‌اند. این متن پر از تصاویر شاعرانه و نمادین است که حالات روحانی و عاشقانه را به تصویر می‌کشد.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به مستی و باده‌نوشی ممکن است برای سنین پایین مناسب نباشد.

غزل شمارهٔ ۱۵۲

دوش رفتم در خرابات مغان رندانه مست
دیدم آنجا عارفان و عاشقان مستانه مست

جوشش مستی فتاده در نهاد خم می
جان و دل سرمست گشته ساغر و پیمانه مست

جام می در داده ساقی خاص و عام مجلسش
آشنایان مست از آن پیمانه و بیگانه مست

عاقل و فرزانه دیدم مست جام عشق او
در خیال روی او خوش عاشق دیوانه مست

زاهدان از عشق او در کنج خلوت در خروش
در هوایش صوفیان در گوشهٔ کاشانه مست

عود جان در مجمر سینه به عشق بوی او
سوخت بر آن آتش عشق عاشق مستانه مست

در هوای آفتاب روی او یکسان شده
جمله ذرات وجود عاشق فرزانه مست

کعبه در وی گشته حیران بتکده مدهوش او
صومعه نالان ز عشقش آمده میخانه مست

در میان عارفان دیدم نشسته سیدی
خوش گرفته در کنار جان خود جانانه مست
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۵۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۵۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.