هوش مصنوعی: این شعر عرفانی از عشق به معشوق الهی و تسلیم در برابر او سخن می‌گوید. شاعر خود را بندهٔ درگاه این سلطان معنوی می‌داند و از مستی عشق و رندی در کوی مغان صحبت می‌کند. او درد عشق را شیرین توصیف می‌کند و ساقی را به عنوان نمادی از هدایتگر معنوی می‌ستاید.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و استفاده از استعاره‌هایی مانند می‌نوشی و رندی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، درک صحیح این شعر نیاز به آشنایی با ادبیات عرفانی فارسی دارد.

غزل شمارهٔ ۱۶۲

عشق او سلطان ملک جان ماست
این چنین ملک و ملک جانان ماست

پادشاه هفت اقلیم جهان
بندهٔ درگاه این سلطان ماست

ما به عشق او ز خود بگذشته ایم
لاجرم ما آن او ، او آن ماست

رند سرمستیم در کوی مغان
شاهد میخانه در فرمان ماست

دُرد درد عشق می نوشیم ما
خوش بود دردی که او درمان ماست

جام می در دست و می گردد مدام
ساقی رندان سرمستان ماست

ذوق سرمستان ز مخموران مجوی
نعمت الله جو که از رندان ماست
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۶۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۶۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.