هوش مصنوعی:
این متن عرفانی درباره عشق الهی و تأثیر آن بر جان و دل انسان است. شاعر عشق را آب حیات و سرچشمه جاودانگی میداند و بیان میکند که گنج عشق الهی در دل ویران انسان جای دارد. همچنین، وحدت وجود و یگانگی همه چیز در نزد عارف را توصیف میکند و از سماع عاشقان و ارتباط با معشوق ازلی سخن میگوید.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای سنین پایین دشوار است. همچنین، استفاده از استعارههای پیچیده و زبان شاعرانه ممکن است برای مخاطبان جوان نامفهوم باشد.
غزل شمارهٔ ۱۶۱
عشق او آب حیات و آن حیات جان ماست
این چنین سرچشمه ای در جان جاویدان ماست
گنج عشق او که در عالم نمی گنجد همه
از دل ما جو که جایش در دل ویران ماست
جان ما با غیر اگر باری حکایت کرده است
تا قیامت نادم است انصاف او بر جان ماست
نزد ما موج و حباب و قطره و دریا یکیست
گر نظر بر آب داری این همه از کان ماست
هر که بینی دست او را بوسه ده از ما بپرس
زانکه او از روی معنی صورت جانان ماست
در سماع عاشقان آن ماه چرخی می زند
خوش بود دور قمر دریاب کاین دوران ماست
هر که هست از نعمةالله خوش نصیبی یافته
نعمت الله با همه نعمت که دارد آن ماست
این چنین سرچشمه ای در جان جاویدان ماست
گنج عشق او که در عالم نمی گنجد همه
از دل ما جو که جایش در دل ویران ماست
جان ما با غیر اگر باری حکایت کرده است
تا قیامت نادم است انصاف او بر جان ماست
نزد ما موج و حباب و قطره و دریا یکیست
گر نظر بر آب داری این همه از کان ماست
هر که بینی دست او را بوسه ده از ما بپرس
زانکه او از روی معنی صورت جانان ماست
در سماع عاشقان آن ماه چرخی می زند
خوش بود دور قمر دریاب کاین دوران ماست
هر که هست از نعمةالله خوش نصیبی یافته
نعمت الله با همه نعمت که دارد آن ماست
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۶۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۶۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.