هوش مصنوعی:
این متن عرفانی و عاشقانه، بیانگر درد و رنج عشق و وابستگی به معشوق است. شاعر از اشک و آبرو به عنوان نمادهای عشق یاد میکند و عشق را بیکران توصیف میکند. همچنین، اشارهای به رندی و مستی و بیاعتنایی به دنیا دارد. در نهایت، درد عشق را درمانبخش میداند و از نعمت الله به عنوان همدرد یاد میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارد. همچنین، استفاده از اصطلاحاتی مانند 'رند مستی' و 'درد دل' ممکن است برای مخاطبان جوانتر نامفهوم یا نامناسب باشد.
غزل شمارهٔ ۱۷۹
آبروی ما ز اشک چشم ماست
همچو ما با آبروی خود کجاست
بحر عشق ما کرانش هست نیست
غرقه ای داند که با ما آشناست
حال ما گر عاشقی پرسد بگو
رند مستی فارغ از هر دو سراست
بینوائی گر گدای کوی اوست
نزد درویشان گدای پادشاست
غیر عشق او حکایاتست و بس
جز هوای او دگر باد صبا است
درد باید درد باید درد درد
درد دل می کش که درد دل دواست
نعمت الله دُرد دردش نوش کرد
آفرین بر وی که او همدرد ماست
همچو ما با آبروی خود کجاست
بحر عشق ما کرانش هست نیست
غرقه ای داند که با ما آشناست
حال ما گر عاشقی پرسد بگو
رند مستی فارغ از هر دو سراست
بینوائی گر گدای کوی اوست
نزد درویشان گدای پادشاست
غیر عشق او حکایاتست و بس
جز هوای او دگر باد صبا است
درد باید درد باید درد درد
درد دل می کش که درد دل دواست
نعمت الله دُرد دردش نوش کرد
آفرین بر وی که او همدرد ماست
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۷۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۸۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.