هوش مصنوعی: این متن به موضوع درد و همدردی، عشق و وابستگی به خداوند می‌پردازد. شاعر بیان می‌کند که درد را تنها با همدرد می‌توان در میان گذاشت و عشق به خداوند باعث آرامش و درمان دردها می‌شود. همچنین، تأکید می‌کند که همه چیز از خداوند سرچشمه می‌گیرد و هیچ چیزی بدون نعمت او وجود ندارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای سنین پایین‌تر دشوار بوده و نیاز به بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۱۸۱

درد با همدرد اگر گوئی رواست
درد با بی درد خود گفتن خطاست

دردمندانیم و دُردی می خوریم
دردمندی همچو ما دیگر کجاست

دُرد دردش نوش کن گر عاشقی
زانکه دُرد درد او ما را دواست

در نظر داریم بحر بیکران
آبروی ما همه از عین ماست

عشق در دور است و ما همراه او
سیر ما بی ابتدا و انتهاست

جمله موجودیم از جود وجود
هرچه بود و هست نور کبریاست

هیچ شیئی بی نعمت الله هست نیست
هرچه هست و بود و باشد از خداست
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۸۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۸۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.