هوش مصنوعی: این متن به مقایسه‌ی عقل و عشق می‌پردازد و عشق را به عنوان نیرویی برتر و شاهانه توصیف می‌کند که بر تخت دل حکومت می‌کند. عشق در این متن به عنوان ذات هستی و مالک همه چیز معرفی می‌شود و عقل در مقابل آن، گدا و کوچک شمرده می‌شود. شاعر از عشق به عنوان آفتاب و ماه یاد می‌کند و آن را نور چشم و آشکار در نظر می‌داند. همچنین، عشق به عنوان بلایی شیرین توصیف می‌شود که ارزش تحمل دارد. در نهایت، شاعر از مجلس عاشقانه‌ای سخن می‌گوید که برای اهل دل آراسته شده است.
رده سنی: 15+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای کودکان و نوجوانان کم‌سال دشوار است. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد که معمولاً از سن 15 سالگی به بعد در افراد شکل می‌گیرد.

غزل شمارهٔ ۱۸۸

عقل گرچه رئیس این دل ماست
عشق شاه است و این رئیس گداست

عشق بر تخت دل نشسته به ذوق
این چنین پادشاه و تخت کجاست

جسم و جان هرچه هست آن ویست
ملک الملک و مالک دو سراست

بحر و موج و حباب و جو آبند
لاجرم هر چه باشد آن از ماست

بر سر کوی او کسی بنشست
که چو ما از سر همه برخاست

آفتابست و ماه خوانندش
نور چشمست و در نظر پیداست

عشق بالاش در بلام انداخت
خوش بلائی بود کزان بالاست

هر که سودای زلف او دارد
سر او هم چو دیگ پر سوداست

نعمت الله برای اهل دلان
مجلس عاشقانه ای آراست
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۸۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۸۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.