هوش مصنوعی: این شعر عرفانی از حافظ، به موضوعاتی مانند عشق، مستی معنوی، رهایی از تعلقات دنیوی و ستایش یارِ دانا و بینا می‌پردازد. شاعر با اشاره به خرابات و زاهد، تقابل میان عاشقان راستین و ریاکاران را به تصویر می‌کشد و بر اهمیت نشستن با اهل معرفت تأکید دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و استفاده از استعاره‌هایی مانند مستی و خرابات ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال نامفهوم یا نیازمند توضیح باشد. همچنین، درک لایه‌های معنایی شعر نیاز به آشنایی اولیه با ادبیات عرفانی دارد.

غزل شمارهٔ ۲۵۷

جان ما با ما در این دریا نشست
یار دریادل خوشی با ما نشست

از سر هر دو جهان برخاست دل
بر در یکتای بی همتا نشست

در خرابات مغان ما را چو یافت
مجلسی خوش دید و خوش آنجا نشست

چون سر دار فنا دار بقاست
بر سر دار آمد و از پا نشست

ما و ساقی خوش به هم بنشسته ایم
خوش بود با مردم دانا نشست

زاهد مخمور زیر افتاد و شد
عاشق مست آمد و بالا نشست

سید ما نور چشم مردم است
لاجرم بر دیدهٔ بینا نشست
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۵۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۵۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.