۲۶۲ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۷۵

همه عالم تن است و جان عشق است
جان و جانان عاشقان عشق است

عشق هم صورتست و هم معنی
آشکارا و هم نهان عشق است

در میان آی و در کنارش گیر
خوش کناری که در میان عشقست

عشق و معشوق و عاشق خویشیم
هرچه هستیم این زمان عشق است

عمر جاوید خوش بُود با عشق
غرض از عمر جاودان عشق است

عاشقانه در آ درین مجلس
گر تو را عشق آن چنان عشق است

نعمت الله چو نور پیدا شد
نظری کن ببین که آن عشق است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۷۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۷۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.