هوش مصنوعی: این شعر عرفانی از عشق و مستی معنوی سخن می‌گوید. شاعر عشق را کار اصلی خود دانسته و از یار و همدمی که نور چشمش است، یاد می‌کند. او از مستی و باده‌نوشی در خرابات (نماد جهان عرفان) سخن گفته و غم عشق را به جان و دل می‌جوید. در نهایت، از خلوتی در خرابات یاد می‌کند که خانهٔ یار اوست و مخاطب را به یادآوری این یادگار فرا می‌خواند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و استفاده از استعاره‌هایی مانند باده‌نوشی و خرابات ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، درک این شعر نیاز به آشنایی با ادبیات عرفانی و اصطلاحات خاص آن دارد.

غزل شمارهٔ ۲۸۸

کار عشقست و کار ما آنست
خواجه و خواندگار ما آنست

نقش رویش خیال می بندم
نور چشم و نگار ما آنست

رند مستی که باده می نوشد
در خرابات یار ما آنست

هرکه باشد مدام همدم جام
همدم دوستدار ما آنست

غم عشقش به جان و دل جوئیم
شادی و غمگسار ما آنست

در خرابات خلوتی داریم
خانه او و یار ما آنست

نعمت الله زیاد مگذارش
یاد کن یادگار ما آنست
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۸۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۸۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.