هوش مصنوعی: این متن به عشق به عنوان نیروی حیات‌بخش و حاکم بر وجود انسان می‌پردازد. عشق در اینجا به عنوان جان جهان، نور دیدگان، پادشاه دل‌ها و عامل جاودانگی روح توصیف شده است. رابطه عاشق و معشوق نیز به رابطه غلام و سلطان تشبیه شده، که در آن عشق بر عقل نیز حکمرانی می‌کند.
رده سنی: 15+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در متن برای درک و تجربه خوانندگان جوان‌تر ممکن است چالش‌برانگیز باشد. همچنین، برخی از استعاره‌های به کار رفته نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارند.

غزل شمارهٔ ۳۰۴

عالم بدن است و عشق جان است
جان است که در بدن روان است

عشقست که عاشق است و معشوق
عشق است که عین این و آن است

عشق است که نور دیدهٔ ماست
چون نور به چشم ما عیان است

بنشسته به تخت دل چو شاهی
عشق است که پادشه نشان است

عشق است که زنده دل از آنیم
عشق است که جان جاودان است

عاشق چو غلام و عشق سلطان
عشق است که شاه عاشقان است

عشق است که عقل بندهٔ اوست
عشق است که سید زمان است
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۰۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۰۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.