هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از عشق و مستی به عنوان درمان دردهای زندگی یاد میکند و از زندگی در لحظه و دوری از غم فردا سخن میگوید. او عشق را بلایی شیرین توصیف میکند و به نوشیدن باده در خرابات به عنوان عملی بیریا اشاره میکند. در نهایت، شاعر خود و دیگران را رند مستی میداند که جام مینوشند و حال خوشی دارند.
رده سنی:
18+
متن شامل مفاهیم عرفانی و شرابخواری است که ممکن است برای مخاطبان زیر 18 سال مناسب نباشد. همچنین، درک عمیق مفاهیم عرفانی و فلسفی متن نیاز به بلوغ فکری دارد.
غزل شمارهٔ ۳۲۷
درد دل دارم و دوا این است
عشق می بازم و هوا این است
در خرابات باده می نوشم
عمل خوب بی ریا این است
خوش بلائیست عشق بالایش
راحت جان مبتلا این است
از غم دی و غصهٔ فردا
بگذر امروز و حالیا این است
جام دردی درد دل می نوش
که تو را بهترین دوا این است
رند مستیم و جام می بر دست
قصهٔ ما و حال ما این است
مجلس ذوق نعمت الله است
جنت ار بایدت بیا این است
عشق می بازم و هوا این است
در خرابات باده می نوشم
عمل خوب بی ریا این است
خوش بلائیست عشق بالایش
راحت جان مبتلا این است
از غم دی و غصهٔ فردا
بگذر امروز و حالیا این است
جام دردی درد دل می نوش
که تو را بهترین دوا این است
رند مستیم و جام می بر دست
قصهٔ ما و حال ما این است
مجلس ذوق نعمت الله است
جنت ار بایدت بیا این است
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۲۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۲۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.