هوش مصنوعی: این متن عرفانی بیانگر درد و درمان عشق الهی است، جایی که شاعر از فنا شدن در معشوق و بقا یافتن در او سخن می‌گوید. نقش یار در نظر او نور چشم است و عقل را فدای عشق می‌کند. در نهایت، شاعر به این نکته اشاره می‌کند که هر کس در راه عشق فانی شود، به بقای حقیقی دست می‌یابد و این حقیقت را نعمت الله (شخصی که احتمالاً مراد یا مرشد عرفانی است) تأیید کرده است.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، درک مفاهیمی مانند فنا و بقا نیاز به بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۳۲۸

دردمندیم و آن دوا این است
راحت جان مبتلا این است

نقش رویش خیال می بندم
در نظر نور چشم ما این است

دل ما جان خود به جانان داد
دولت و دین دو سرا این است

عقل بیگانه رفت و عشق آمد
یار سرمست آشنا این است

همه با اصل خویش واگردیم
ابتدا آن و انتها این است

هر که فانی شود بقا یابد
رو فنا شو که خود بقا این است

نعمت الله هر که دید بگفت
مظهر حضرت خدا این است
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۲۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۲۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.