هوش مصنوعی:
این متن عرفانی به وحدت وجود و یگانگی با خدا اشاره دارد. شاعر بیان میکند که در سفر عرفانی، فانی شدن در خدا به معنای جدایی نیست، بلکه وحدت حقیقی است. همچنین، او تأکید میکند که وجود مادی و تفاوتها توهم آمیز (خیالی) هستند و تنها حقیقت، وجود خداوند است. در نهایت، شاعر از درد عشق الهی سخن میگوید و بیان میکند که تنها درمان دل، همین عشق است.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در این متن برای درک و تجزیهوتحلیل، به بلوغ فکری و آشنایی با مباحث عرفانی نیاز دارد. نوجوانان و بزرگسالان بهتر میتوانند با این مضامین ارتباط برقرار کنند.
غزل شمارهٔ ۳۶۵
در این در به جز ما آشنا نیست
به نزد آشنا خود عین ما نیست
گمان کج مبر بشنو ز عطار
که هر کو در خدا گم شد جدا نیست
نه قربست و نه بعد آنجا که مائیم
مگو آنجا کجا آنجا کجا نیست
حباب و موج و دریا هر سه آبند
جدایند از هم و از هم جدا نیست
فنا شو از فنا و از بقا هم
فقیران را فنا و هم بقا نیست
حریف درد نوش و دردمندیم
از این خوشتر دل ما را دوا نیست
وجود این و آن نقش خیالست
حقیقت جز وجود کبریا نیست
اگر گوئی همه حقست حقست
وگر خلقش همی خوانی خطا نیست
چو سید نیست شو از هست و از نیست
چو تو خود نیستی هستی تو را نیست
به نزد آشنا خود عین ما نیست
گمان کج مبر بشنو ز عطار
که هر کو در خدا گم شد جدا نیست
نه قربست و نه بعد آنجا که مائیم
مگو آنجا کجا آنجا کجا نیست
حباب و موج و دریا هر سه آبند
جدایند از هم و از هم جدا نیست
فنا شو از فنا و از بقا هم
فقیران را فنا و هم بقا نیست
حریف درد نوش و دردمندیم
از این خوشتر دل ما را دوا نیست
وجود این و آن نقش خیالست
حقیقت جز وجود کبریا نیست
اگر گوئی همه حقست حقست
وگر خلقش همی خوانی خطا نیست
چو سید نیست شو از هست و از نیست
چو تو خود نیستی هستی تو را نیست
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۶۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۶۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.