هوش مصنوعی: این متن عرفانی و عاشقانه به توصیف زیبایی و کمال معشوق می‌پردازد و او را با عناصر طبیعی مانند آفتاب و ماه مقایسه می‌کند. شاعر عشق را جان جهان می‌داند و از مخاطب می‌خواهد تا در لحظه حال زندگی کند و به گذشته و آینده فکر نکند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۳۶۶

با آفتاب حسنش مه نزد او هلالی است
هر ذره ای که بینی او را از او هلالی است

هر مختصر که بینی او معتبر بزرگیست
نقصی اگر بیابی آن نقص هم کمالی است

جائی که جز یکی نیست مثلش چگونه باشد
دو آینه از آن رو تمثال بی مثالی است

گیتی نمای ساقیست هر ساغری که نوشیم
عینی که دیده بیند سرچشمه زلالی است

او آفتاب تابان عالم همه چو سایه
غیرش مخوان که غیرش نزدیک ما خیالی است

عشق است جان عالم جانم فدای جانان
جانی که عشق دارد آن جان بی زوالی است

امروز یار ما شو بگذار دی و فردا
با حال نعمت الله اینها همه مجالیست
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۶۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۶۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.