هوش مصنوعی: این متن عرفانی از حافظ، به موضوع عشق الهی و جدایی از تعلقات دنیوی می‌پردازد. شاعر بیان می‌کند که بدون عشق به معشوق حقیقی (خدا)، زندگی بی‌معناست و زاهدانی که از عشق دوری می‌کنند، به حقیقت نرسیده‌اند. همچنین، از بی‌قراری و بی‌سامانی در راه عشق سخن می‌گوید و شراب عشق را برتر از شراب دنیوی می‌داند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات عرفانی نیاز دارد. همچنین، برخی از اصطلاحات مانند 'کفر زلف' و 'ساغر می' ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامفهوم یا نیاز به توضیح داشته باشد.

غزل شمارهٔ ۳۸۲

جان ندارد هر که جانانیش نیست
گرچه تن دارد ولی جانیش نیست

زاهد گوشه نشین در عشق او
هست از زاهد ولی آنیش نیست

کفر زلفش گر ندارد دیگری
کی بود مومن که ایمانیش نیست

بی سر و سامان شدم در عاشقی
ای خوش آن رندی که سامانیش نیست

ساغر می گر چه دارد جرعه ای
همچو خم ، ذوق فراوانیش نیست

هر دلی کز عشق او شد دردمند
غیر دُرد درد درمانیش نیست

سید سرمست مهمان من است
هیچکس چون بنده مهمانیش نیست
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۸۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۸۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.