هوش مصنوعی: این شعر عرفانی از عشق و مستی معنوی سخن می‌گوید، و اشاره دارد که عشق حقیقی فراتر از نام و نشان است. شاعر بیان می‌کند که تنها سوختگان راه عشق می‌توانند حقیقت آن را درک کنند و در خرابات مغان، مستی حقیقی مانند او یافت نمی‌شود. نعمت‌الله نیز به عنوان بخشندهٔ جام می‌شناسد که نعمت‌هایش بی‌نظیر است.
رده سنی: 16+ محتوا دارای مفاهیم عمیق عرفانی و استعاره‌های پیچیده است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، اشاره‌هایی به مستی و خرابات دارد که نیاز به بلوغ فکری برای تفسیر صحیح دارد.

غزل شمارهٔ ۳۸۹

در حقیقت عشق را خود نام نیست
می که می نوشد چو آنجا جام نیست

کی بیابد نیک نامی در جهان
هر که او در عاشقی بدنام نیست

مرغ دل سیمرغ قاف معرفت
جز سر زلف بتانش دام نیست

سوختگان دانند و ایشان گفته اند
پخته داند کاین سخن با خام نیست

صبحدم می گفت سرمستی به من
بامداد عاشقان را شام نیست

در خرابات مغان مستان بسی است
همچو من مستی در این ایام نیست

نعمت الله جام می بخشد مدام
خوشتر از انعام او انعام نیست
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۸۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۹۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.