هوش مصنوعی:
این متن عرفانی و عاشقانه به ستایش سلطانی معنوی و عشق الهی میپردازد. شاعر از لطف و جود این سلطان سخن میگوید و بیان میکند که در دو عالم هیچ پادشاهی مانند او نیست. او از عشق به این سلطان به عنوان یگانه درمان دردها یاد میکند و زندگی عاشقان را بدون او بیمعنا میداند. همچنین، شاعر به زندگی در کنار رندان و مینوشیدن درد دل اشاره میکند و این حالت را بهترین نعمت میداند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و استعارههای پیچیده است که درک آنها به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات عرفانی نیاز دارد. همچنین، اشاره به مفاهیمی مانند مینوشیدن و رندان ممکن است برای مخاطبان جوانتر نامناسب باشد.
غزل شمارهٔ ۳۹۳
لطف آن سلطان ما را انتهائی هست نیست
در دو عالم غیر این یک پادشاهی هست نیست
چیست عالم سایه بان آفتاب حسن او
این چنین شاه لطیفی هیچ جائی هست نیست
بینوایان یافتند از جود آن سلطان نوا
در همه لشگر گه او بینوائی هست نیست
دردمندانیم و می نوشیم دُرد درد دل
غیر این شربت دگر ما را دوائی هست نیست
بر در میخانه با رندان مجاور گشته ایم
درجهان خوشتر از این دولت سرائی هست نیست
کشتهٔ او را حیات جاودانی نیست هست
عاشقان را غیر ازین دیگر بقائی هست نیست
نعمت الله می نماید نور چشم ما به ما
مثل او آئینهٔ گیتی نمائی هست نیست
در دو عالم غیر این یک پادشاهی هست نیست
چیست عالم سایه بان آفتاب حسن او
این چنین شاه لطیفی هیچ جائی هست نیست
بینوایان یافتند از جود آن سلطان نوا
در همه لشگر گه او بینوائی هست نیست
دردمندانیم و می نوشیم دُرد درد دل
غیر این شربت دگر ما را دوائی هست نیست
بر در میخانه با رندان مجاور گشته ایم
درجهان خوشتر از این دولت سرائی هست نیست
کشتهٔ او را حیات جاودانی نیست هست
عاشقان را غیر ازین دیگر بقائی هست نیست
نعمت الله می نماید نور چشم ما به ما
مثل او آئینهٔ گیتی نمائی هست نیست
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۹۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۹۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.