۲۹۵ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۴۱۴

علم ما در کتاب نتوان یافت
سر آب از شراب نتوان یافت

در خیالش به خواب رفتی باز
وصل او را به خواب نتوان یافت

رند هرگز به حلقه نرود
در چنان جا شراب نتوان یافت

همه عالم چو ذره او خورشید
ذره بی آفتاب نتوان یافت

این چنین دلبری که ما داریم
در جهان بی حجاب نتوان یافت

در خرابات همچو سید ما
رند و مست و خراب نتوان یافت
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۱۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۱۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.