هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق به می و خرابات سخن می‌گوید و آن را با عبادت و عشق الهی مقایسه می‌کند. او زاهدانی را که به دنبال بهشت هستند، به عاشقان سرمست خرابات ترجیح می‌دهد و معتقد است که در میخانه، حاجات برآورده می‌شود. پیر و سر حلقهٔ آنها نیز سید بزم عشق است و ارزش هر کس به کمالات و مقالات اوست.
رده سنی: 18+ متن شامل مفاهیم عرفانی و شراب‌گساری است که ممکن است برای مخاطبان زیر 18 سال مناسب نباشد. همچنین، درک عمیق این مفاهیم نیاز به بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۵۰۱

نسبت خرقه ام از پیر خرابات بود
به از این نسبت خرقه ز محالات بود

این چنین پیر مریدی و چنان میخانه
باده نوشیدن من عین عبادات بود

عشق می بازم و خاطر به خدا مشغول است
میخورم باده و جانم به مناجات بود

نامراد از در ما باز نگردیده کسی
در میخانهٔ ما قبلهٔ حاجات بود

زاهد ار جنت فردوس به جان می جوید
جنت عاشق سرمست خرابات بود

سخنی از دل و دلدار بجان می گویم
سخنم از سر صدق است و کرامات بود

پیر و سر حلقهٔ ما سید بزم عشق است
قدر هر کس به کمالات و مقالات بود
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۰۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۰۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.