۳۴۷ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۰۲۴

ماتِ خود را صَنَما ماتْ مَکُن
به جُز از لُطف و مُراعاتْ مَکُن

خُرده و‌‌ بی‌اَدَبی‌ها که بِرَفت
عَفو کُن، هیچ مُکافاتْ مَکُن

وَقتِ رَحْم است، بِکُن، کینه مَکَش
بنده را طُعْمهٔ آفاتْ مَکُن

به سَرِ تو که جُدایی مَنْدیش
جُز که پیوند و مُلاقاتْ مَکُن

خاکِ خود را به زمین بَرمَگُذار
مَنْزِلَش جُز به سَماواتْ مَکُن

اوَّلَش جُز به سویِ خویشْ مَکَش
آخِرش جُز که سَعاداتْ مَکُن

آنچه خو کرد زِ لُطفَت، بِرَسان
تَرکِ تیمار و جِرایاتْ مَکُن

بَندهٔ اهلِ خَراباتِ توایم
پُشتِ ما را به خَراباتْ مَکُن

ما کِه باشیم که گوییم مَکُن؟
چون که گفتیم، مُماراتْ مَکُن
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۰۲۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۰۲۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.