هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از عشق و درد دل خود سخن می‌گوید. او از معشوق خود می‌خواهد که به دل سوخته‌اش توجه کند و از غم و اندوهش بکاهد. شاعر همچنین از طبیعت و عناصر آن مانند گل، نرگس، مه و خورشید، دریا و کوه برای بیان احساسات خود استفاده می‌کند. او از ظاهر و باطن خود و جهان صحبت می‌کند و به دنبال راهی برای عبور از این بحر عمیق است.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیهات پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی ادبی دارد.

غزل شمارهٔ ۲۰۲۵

ای به اِنْکار سویِ ما نِگَران
من نِیَم با تو دودلْ چون دِگَران

سُخَنِ تَلْخ چه می‌اندیشی؟
ای تو سَرمایهٔ جُمله شِکَران

بر دلِ سوخته‌‌ام ‌‌آبی زَن
که تویی دِلْبَرِ پُرخون جِگَران

زِ غَمَم هَمچو کَمان، تیر مَزَن
چه زنی تیر سویِ‌‌ بی‌سِپَران؟

با گُلْ از تو گِلِه‌ها می‌کردم
گفت من هم زِ وِیْ‌اَم جامه دَران

گفت نرگس که زِ من پُرس او را
که مَنَم بَندهٔ صاحِب نَظَران

که چو من جُمله چَمَن سوخته اند
ز آتشِ او زِ کَران تا به کَران

مَهْ و خورشیدْ زِ عشقِ رُخِ او
اَنْدَرین چَرخْ زِزیر و زَبَران

بَحْر در جوشْ ازین آتشِ تیز
چَرخْ خَم داده از این بارِ گِران

کوه بَسته‌ست کَمَرِ خِدمَت را
که شُماریش زِ بسته کَمَران

بانگِ اَرْواحْ به من می‌آید
که بگو حالَتِ این‌‌ بی‌صُوَران

با کِه گویم به جهان؟ مَحْرَم کو؟
چه خَبَر گویم با‌‌ بی‌خَبَران؟

ظاهرِ بَحْر بُوَد جایِ خَسان
باطِنِ بَحْر مُقامِ گُهَران

ظاهِر و باطِنِ منْ خاکِ خَسی
کو بَرین بَحْر بُوَد رَهْ گُذران

غَزَلِ‌‌ بی‌سَر و‌‌ بی‌پایان بین
که زِ پایان بَرَدَت تا به سَران
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۰۲۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۰۲۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.