هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از نعمت الله بیانگر درد فراق و عشق به معشوق است. شاعر از بی‌قراری چشم‌هایش در غیاب معشوق می‌گوید و تأکید می‌کند که عشق بر عقل غلبه دارد. او همچنین به اهمیت گوش سپردن به نصایح و انجام کارهای نیک اشاره می‌کند و در نهایت، از عاشقان سرمست و وفادار به درگاه عشق سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عرفانی و عاشقانه عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات به میخانه و مستی ممکن است برای سنین پایین مناسب نباشد.

غزل شمارهٔ ۵۱۳

آب چشم ما به هر سو می رود
گر به چشم ما نشینی خوش بود

چشم ما تا دید روی او به خواب
بی خیالش یک زمانی نغنود

این نصیحت گوش کن می نوش کن
در خمار افتد هر آن کو نشنود

عشق سلطانست و تخت دل گرفت
عقل مسکین چون کند گر نگرود

تخم نیکی کار و بدکاری مکن
هر که کارد هر چه کارد بدرود

عاشق رندی که او سرمست ماست
از در میخانهٔ ما کی رود

نعمت الله در خرابات مغان
هر که بیند در پی او می رود
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۱۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۱۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.