هوش مصنوعی: این متن عرفانی و شاعرانه بیانگر آرزوی وحدت و یگانگی با معشوق الهی است. شاعر از جدایی می‌نالد و آرزو می‌کند که دوگانگی از بین برود و نور حسن معشوق آشکار شود. او اشاره می‌کند که تنها نور معشوق قابل مشاهده است و چشم‌ها تنها با نور او بینا می‌شوند. در ادامه، از عارفی سخن می‌گوید که از دو عالم می‌گذرد و به درگاه بی‌همتا می‌رسد. همچنین، به رندی در خرابات مغان اشاره می‌کند که سرانجام سر دفتر غوغا می‌شود. در پایان، هر که لب شیرین معشوق را ببوسد، مانند سید گویا می‌شود.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و شاعرانه است که درک آن ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال دشوار باشد. همچنین، برخی از اشارات و استعاره‌ها ممکن است نیاز به دانش ادبی و عرفانی داشته باشد که معمولاً در سنین بالاتر کسب می‌شود.

غزل شمارهٔ ۵۱۸

خوش بود گر این دوئی یکتا شود
آفتاب حسن او پیدا شود

غیر نور او نیاید در نظر
چشم ما از نور او بینا شود

آ چشم ما به هر سو شد روان
ِآید آن روزی که آن دریا شود

بحر می گوید به آواز بلند
آنکه او از ماست با مأوا شود

عارفی کَز هر دو عالم بگذرد
بر در یکتای بی همتا شود

در خرابات مغان رندی که شد
عاقبت سر دفتر غوغا شود

هر که بوسد آن لب شیرین او
همچو سید لاجرم گویا شود
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۱۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۱۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.